Monday 27 September 2010

دکتر سودبخش دومین قربانی جامعه پزشکی کشور در فاجعه کهریزک

دکتر سودبخش دومین قربانی جامعه پزشکی کشور در فاجعه کهریزک
دکتر سودبخش دومین قربانی جامعه پزشکی کشور در فاجعه کهریزک

جــــرس: بنا به گزارش منابع خبری جرس، دکتر عبدالرضا سودبخش، دانشیار دانشگاه تهران که طی هفته گذشته مورد سوء قصد مسلحانه قرار گرفته و جان باخته است، از پزشکان مرتبط با پرونده بازداشتگاه کهریزک و زندانیانی بوده است که از بیماریهای عفونی در مجاری اداری و تناسلی آسیب دیده بودند و مقامات امنیتی به وی دستور داده بودند که بیماری کلیه زندانیانی که به وی مراجعه کرده بودند را، رسما مننژیت اعلام کند.


این استاد دانشگاه، یک روز قبل از سفر از ایران و عزیمت به خارج، بطرز مشکوکی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.


بدین ترتیب عبدالرضا سودبخش دومین پزشکی است که طی یک سال اخیر، در این رابطه کشته شده است.
رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک نیز، ٢۵ آبان ۸۸ بطرز مشکوکی درگذشت؛ که مقامات آنرا "خودکشی اعلام کردند.


شنیده های خبرنگار جرس در تهران حاکی از آن است دکتر عبدالرضا سودبخش دانشیار دانشگاه تهران و متخصص عفونی در ارتباط مستقیم با بازداشتگاه کهریزک و زندانیانی بوده است که از بیماریهای عفونی در مجاری اداری و تناسلی آسیب دیده بودند. مقامات امنیتی به دکتر سودبخش دستور داده بودند که بیماری کلیه زندانیانی که به وی مراجعه کرده بودند رسما مننژیت اعلام کند

این گزارش خاطرنشان می کند که "سود بخش از پرونده پزشکی کلیه شهدای بازداشتگاه کهریزک مطلع بوده است، بعلاوه وی پزشک متخصصی بوده است که تمامی زندانیان کهریزک و اوین که مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند را معاینه کرده بود و دارای اطلاعات خاصی در این زمینه بوده است."


گزارش مذکور همچنین آورده است "سودبخش که اخیرا از فشارهای فزاینده نیروهای امنیتی احساس می کرد جانش درخطر است، چند روز قبل از ترور، خانواده خود را به خارج از کشور فرستاده بود و خود نیز بلیط عزیمت به خارج را برای روز سی و یکم شهریور در دست داشت که کمتر از یک روز قبل از خروج از کشور، در مقابل مطبش در بلوار کشاورز تهران، با گلوله ترور و در دم کشته شد.


گفتنی است اکنون دو پزشک اصلی که زندانیان کهریزک را معاینه کرده بودند کشته شده اند و هنوز از حکم قطعی متهمان این بازداشتگاه مخوف خبری نیست و ترور دکتر سودبخش نشان می دهد که آمران اصلی کهریزک آزاد و فعال هستند.


لازم به ذکر است دکتر سودبخش طی مصاحبه ای با یکی از رسانه ها، از وضعیت وخیم و آمار بیماری ایدز در ایران سخن گفته بود.

Wednesday 15 September 2010

طراحی کودتا براساس گزارش شورایعالی امنیت ملی

نجشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۹
اختصاصی روز

طراحی کودتا براساس گزارش شورایعالی امنیت ملی

به دنبال پخش فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق که گفته می شود در جمع تعدادی از روحانیون در مشهد ایراد شده، "روز" به منبع اصلی این سخنرانی و گزارشی دست یافت که با همکاری کارشناسان عالي وزارت اطلاعات، نيروي انتظامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در کمیته بررسی شورای عالی امنیت ملی تهیه و به مقامات ارشد نظام ارائه شده است.

طی ماههای گذشته یک نوار صوتی از طریق بلوتوث و سایت های اینترنتی به شکلی وسیع منتشر شد که طی آن اتهامات سنگینی به چهره های شاخص اصلاح طلب و همچنین سید حسن خمینی، هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، سید محمد خاتمی و آیت الله صانعی نسبت داده شد. این فایل صوتی که گفته شد مربوط به سخنرانی سردار مشفق، از فرماندهان قرارگاه ثارالله سپاه است و در پاییز سال گذشته ایراد شده ، بخش هایی از گزارش 110 صفحه ای شورای عالی امنیت ملی ایران است که متن کامل آن در اختیار "روز" قرار داده شده است.

تاکنون هویت واقعی سردار مشفق و دلیل پخش و افشای فایل صوتی منسوب به او فاش نشده و مشخص نیست آیا این فایل صوتی از سوی حکومت و با هدف خاصی منتشر شده یا اینکه به نحوی و توسط بخش های معترض درون حکومت به بیرون درز کرده ، اما گزارش شورای عالی امنیت ملی که منبع اصلی سخنان سردار مشفق است، نشان میدهد که از سویی برنامه ریزی برای انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته از مدتها قبل از این انتخابات و در سطح مدیریت کلان کشوری صورت گرفته و از سوی دیگر بازداشت های فله ای فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی بعد از انتخابات 22 خرداد براساس هدف و برنامه از قبل تعیین شده بوده و سپاه پاسداران در مورد بازداشت شدگان از قبل عملیات و مراقبتهای اطلاعاتی انجام داده بود.

سخنرانی سردار مشفق که عینا از روی این گزارش 110 صفحه ای تنظیم شده بود، تنها بخش هایی از این گزارش است اما "روز" در چندین گزارش مجزا به بررسی و انتشار متن کامل این گزارش خواهد پرداخت.

همه متهمان تلاش برای حذف رهبر

در ابتدای این گزارش که عنوان "بررسی و تجزیه و تحلیل ساختار و سازمان فتنه 88" را دارد، آمده است: "پاور پوينت حاضر شامل بررسي و تجزيه و تحليل ساختار و سازمان فتنه اخير، حاصل جلسات متعدد كارشناسان با حضور مسئولين و كارشناسان عالي وزارت اطلاعات، نيروي انتظامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي باشد كه بنا بر تصويب دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي صورت گرفته است. در این جلسات با استفاده از تمامی جمع آوری های انجام شده قبلی و اسناد معتبر اطلاعاتی و استفاده از اظهارات و بازجویی های متهمین، مطلب مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با توافق کامل این نهادها به تصویب رسیده است".

در این گزارش سپس در 14 نمودار جدولی به "نمایی از یک توطئه نافرجام، جلسات، هدف و استراتژی، لایه رهبری، طراحی سناریو سازی و سازماندهی، نقش هاشمی، تاکتیک های اجرایی و هدایت در صحنه بعد از انتخابات، عناصر تاثیر گذار در فتنه اخیر و حامیان مرتبط با آنها یعنی هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و همچنین راهبردهای آینده جریان فتنه" پرداخته شده است.

گزارش مذکور وقایع بعد از انتخابات را "جريان ازقبل طراحي شده سياسي براي تغيير مديريت اجرايي كشور وتغيير در برخي اصول و مباني نظام با خروج از قانون وعبور از حكم رهبري با بكارگيري ظرفيت هاي داخلي وخارجي از جمله ايجاد اغتشاش" دانسته و سپس با ذکر نقل قول هایی از سید حسن خمینی، مصطفی تاج زاده، محمد علی ابطحی، محسن امین زاده، محمد عطریان فر، بهزاد نبوی، زهرا رهنورد، ابراهیم یزدی، سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی ها، گرامی مقدم، حسین مرعشی، جهانبخش خانجانی، هاشم آقاجری، روشنک سیاسی، دکتر بانکی ، مجید انصاری، بهزاد نبوی، علیرضا رجایی ، عبدالله رمضان زاده، محمد قوچانی، مسیح مهاجری، غلامحسین کرباسچی، فیض الله عرب سرخی، هدایت الله آقایی، مهدی هاشمی، زهرا اشراقی، فاطمه کروبی، مهدی درویش، مظفر، شهاب طباطبایی ، حمزه کرمی، بهزادیان نژاد، جواد امام، تاجرنیا، علی دورانی، نیری، محتشمی پور، همسر هاشمی رفسنجانی، موسوی تبریزی، محمد مقدم ، مهدی هاشمی، حسن روحانی ، رضا خاتمی، علی هاشمی، فائزه هاشمی، فاطمه هاشمی، محمد تقی کروبی، موسوی لاری، بهمن احمدی امویی، حجت شریفی، محسن میردامادی، کیان تاجبخش، مصطفی طلوعی، سعید شریعتی، خسروی، سراج الدین موسوی، امیرمهدی موسوی خوئینی و قدرت الله علیخانی، آنها را متهم به "تلاش در جهت حذف رهبری و ولایت فقیه به هر قیمت، تغییر و تحدید قانون اساسی ، ایجاد انشقاق بین اصولگرایان، همسویی با طراحی بیگانگان و داشتن ارتباطات خارجی، بهره برداری ابزاری از علما و نخبگان، عبور از مبانی دینی و چندین اتهام دیگر کرده است.

اکثرنقل قول های این فعالان سیاسی و مطبوعاتی براساس گزارش مذکور از طریق شنود به دست آمده و در مقابل این نقل قول ها به طور مشخص این مساله درج شده است. برخی از نقل قول ها نیز مربوط به بازجویی های صورت گرفته از این افراد بوده است.

آنچه قابل توجه است اینکه در این گزارش و در بخش هایی که نوشته شده از طریق شنود بوده برخی نقل قول ها بدون اسم است و در مقابل آنها نوشته شده ناشناس. دو مورد دیگر نیز به اختصار و با عنوان " م .ز و همچنین ت . ا" ذکر شده است. در مواردی نیز نوشته شده احتمالا سید حسن خمینی و یا احتمالا دکتر بانکی و ...

بخش های دیگری از این گزارش به سفارت خانه های خارجی، احزاب و گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور، ان جی او ها و سازمان های غیر دولتی اختصاص دارد و همچنین به جلساتی که با عناوین جلسات صبحانه، جلسات دایره المعارف، بنیاد باران، دفتر مهدی هاشمی و .... اشاره شده است.

براساس گزارش "روز" تمامی افراد، احزاب و تشکل های سیاسی که در این گزارش از آنها نام برده شده متهم به اقدام علیه رهبری و تلاش برای حذف رهبری شده اند.

بازداشت ها با برنامه ریزی و عملیات سپاه

سه جدول 18، 19 و 20 در این گزارش درج شده با عنوان "اسامي متهمين وميزان مشاركت آنها در حوادث اخير بر اساس نظرات سپاه ، ناجا ، واجا" که در ذیل عین این جدول ها را منتشر میکنیم.

در این سه جدول نام 46 تن از فعالان سیاسی، مدنی و مطبوعاتی ذکر شده که براساس نظر کارشناسان سپاه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی به "حضور در فتنه، برنامه ریزی از قبل، ارتباط با خارج، تشویق به حضور در اغتشاش و آشوب، عبور از قانون و حکم رهبری متهم شده اند.

این جدول ها نشان میدهد که " بازداشتهای روزهای اول کاملا بر اساس اهداف و از میان افرادی بوده که سپاه پاسداران در مورد آنها از قبل عملیات و مراقبتهای اطلاعاتی انجام داده بود و کلیه این افراد نیز به اقدام علیه رهبری متهم بوده اند. در حالی که در مورد بسیاری از این افراد نظیر سعید حجاریان، نظر کارشناسی وزارت اطلاعات عدم حضور وی در فتنه، عدم حضور در برنامه ریزی های قبلی، عدم تشویق به اغتشاش و آشوب و عدم عبور از قانون بوده است".

به عبارت دیگر غیر از ده نفر، بقیه این افراد براساس جداول زیر، با نظر سپاه مبنی بر تلاش علیه رهبری که در قمست های مختلف گزارش مذکور نیز ذکر شده، بازداشت شده اند. هرچند که برخی از این اسامی همچون سیدمحمد خاتمی، سید حسن خمینی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، غلامحسین کرباسچی، فاطمه، فائزه و مهدی هاشمی، موسوی خوئینی ها، موسوی لاری و محتشمی پور، تاکنون بازداشت نشده اند اما از سوی سپاه در این جدول متهم به عبور از قانون و حکم رهبری و در بخش های دیگر گزارش متهم به تلاش برای حذف جایگاه ولایت فقیه و رهبر شده اند.

بدون توضیح اضافه ای جدول های 18 – 19 و 20 را منتشر میکنیم و در گزارش های بعدی به بخش های دیگری از گزارش شورای عالی امنیت ملی که از اهمیت به سزایی برخوردار است خواهیم پرداخت.

جدول شماره 18:

Wednesday 18 August 2010

!افشای دروغی دیگر //مهدی خزعلی: آتش زدن مسجد جامع کرمان (۲۴ مهر ۱۳۵۷) معلوم نشد کار کی بود

!افشای دروغی دیگر //مهدی خزعلی: آتش زدن مسجد جامع کرمان (۲۴ مهر ۱۳۵۷) معلوم نشد کار کی بود
یکی دیگه از دروغ های تاریخی این رژیم برملا شد.
بیش از ۳۰ سال در گوش همه خواندند که مسجد جامع کرمان رو شاه به آتش کشید و چه بسیار سمینار و سالگرد و... برگزار کردند.ولی در نهایت هفته گذشته آقای دکتر مهدی خزعلی که ابوی گرامی از سران این نظام بوده و هست و خود نیز از بسیاری از راز های این رژیم آگاه میباشد در پستی که اخیرا ارسال کردند به زیرکی اشاره ی نیز به جعلی بودن این واقعه نموده اند.

.......................................................



ظاهرا جریان سینما رکس آبادان، مسجد جامع کرمان هردو از یک جنس میباشند.

Saturday 17 July 2010

شستشوی مغزی - تصویرعامل عملیات انتحاری (حماقت طلبانه )زاهدان قبل و بعد از انفجار



شستشوی مغزی - تصویرعامل عملیات انتحاری (حماقت طلبانه )زاهدان قبل و بعد از انفجار
فرقی وجود نداره که این حماقت کجا رخ میده عراق، ایران، فلسطین و .... .

Thursday 15 July 2010

Monday 5 July 2010

روزی که ثابت شد صدا و سیما نه رسانه است نه ملی

هجده تیر سال 78 که ناآرامی های کوی دانشگاه تهران و سپس شورش های خیابانی به نحو احسن ! سرکوب شد؛ صدا و سیما نه به عنوان رسانه بلکه به عنوان عضوی مهم در گردونه سرکوب به خوبی به وظایف خود عمل کرد؛ سانسور کامل عملکرد گروه فشار و نیروی انتظامی درتهاجم شب اول به کوی دانشگاه و در مقابل تخریب وجهه دانشجویان برای توجیه یورش به خوابگاه ها و بی اعتنایی به ریشه اصلی ناآرامی ها، بی خبر گذاشتن مردم از فاجعه دانشگاه تبریز و در نهایت تهییج مردم دور از صحنه با طرح اتهام های سنگین علیه معترضان همه و همه ثابت کرد، اگر یک رسانه ی حق مدار یعنی رسانه ای که خبر را نه در جهت منافع قدرتِ حاکم بلکه در جهت آگاهی بخشی به مردم، منتشر می کند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی تنها چیری که نبود، “رسانه” بود! … قرار اما وقتی به رسوایی باشد، دور گردون مهلت نمی دهد؛ تنها یک سال بعد وقتی مجلس ششم در طلیعه فعالیت های خود، قصد اصلاح قانون مطبوعات کرد و آن ماجراها پیش آمد، همین صدا و سیما در پاسخ به اعتراض های وزارت کشور دولت خاتمی که چرا اطلاعیه برای تجمع غیرقانونی در مقابل مجلس را پخش می کند؛ نه تنها مدعی شد که وظیفه رسانه، اطلاع رسانی است بلکه به طور جدی در سلامت روانی وزیر وقت کشور، موسوی لاری، تشکیک کرد! چنین است که “رسانه ملی” یک تعارف است و یا واقع بینانه تر؛ یک دروغ بزرگ!
//

آن سرباز و آن ریش تراش معروف 18 تیر

از بین همه متهمان در پرونده 18 تیر، فقط یک سرباز وظیفه نیروی انتظامی به نام اروجعلی ببرزاده در دادگاه مجرم شناخته شد؛ آن هم به جرم دزدیدن یک ریش تراش از خوابگاه دانشجویان! متهمان را حتی با لباس فرم نیروی انتظامی به دادگاه آورده بودند شاید تنها به این دلیل که نشان دهند، پلیس با افتخار تمام پشتیبان عوامل خود است حتی تا پای میز محاکمه. از بین آن همه چیزی هم که می شد در خوابگاه دزدید، فقط یک ریش تراش معروف شد؛ به همان اندازه که خواستند یک سرباز با اسم غیرمتعارف را مجرم معرفی کنند؛ و این شک برانگیز است، معروف کردن آن ریش تراش هم شاید یک استعاره بود: “دانشجویان محترم! ما به این دلیل داریم به ریشتان می خندیم که ریش تراش نداشتید آن را مرتب کنید … حالا دزدش را هم خودمان گیر انداختیم”! /ا

Thursday 1 July 2010

وضعیت جنگی

چهارشنبه ۹ تير ۱۳۸۹

وضعیت جنگی

هوشنگ اسدی
hooasadi@yahoo.fr

تابستان گرم و طولانی ایران آغاز شده است. سرزمینی که تیر آرش مرزهایش را تافراسو درنوردید، در اشغال تیر خلاص زنان حرفه ایست که دیگر بار سرزمین باستانی مارا در تیررس جهانیان قرار داده اند.

سومین تیر ماه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی که با خود وعده آزادی و نان داشت، دوران "ستمشاهی" را بر باد رفته می دید و زمانه عشق وعدالت را نوید می داد، با دو ترور همراه بود. روز ششم تیرماه 1360، سیدعلی خامنه ای از تروری جان سالم بدر برد. روز بعد چهره های مشخص حزب جمهوری اسلامی در بمب گذاری دفتر این حزب، به قتل رسیدند. تنها فرد مهمی که درجلسه نبود و زنده ماند، علی اکبرهاشمی رفسنجانی بهرمانی بود.هاشمی به درخواست آیت اله سید محمد بهشتی- مهمترین چهره جانباخته- در جلسه دیگری شرکت کرده بود.

هرگز روشن نشد، در پشت آن حوادث سرنوشت ساز، کدامین دست قرار داشت. هر چه بود، سرنوشت دیگر انقلاب ها را در نبرد همیشگی" که برکه" در مسیری انداخت که هنوز ادامه دارد.

"مقام امنیتی" که نقش "سعید امامی" را در سیستم امنیتی دولت احمدی نژاد داردو نوار سخنانش این روزها منتشر شده، سر آغاز را کمی جلوتر می بیند: ترور مرتضی مطهری، نخستین رئیس شورای انقلاب. اومجریان ترور یعنی گروه "فرقان" را به "موسوی خوئینی ها" وصل می کند و فرمانده اشغال سفارت آمریکا رابه صراحت تمام مامور سازمان های اطلاعاتی دشمن می خواند.

شاید روزی تاریخ، این سرفصل های گمشده "نبرد قدرت" درتاریخ انقلاب اسلامی را بیابد. نبردی که امروز در تیرماهی دیگر و بعد از 28 سال ادامه دارد.

نبرد " که بر که" ذاتی همه انقلاب هاست. نبردی که در هیچ انقلابی اینقدر طولانی، پیچیده و خونریز نبوده است، اکنون در جریان" آخرین رویاروئی" است.

مراسم هرساله "هفتم تیر" تبدیل به برنامه های دولتی "ششم تیر" می شود. فرزند "شهید بزرگ" هفتم تیر که در راس "72 تن" مقامی مشابه امام دوم شیعیان می یافت، اکنون گرفتارست.

هاشمی، نفر مهم باقیمانده از روز هفت تیر، زمانه را "آشفته بازار" می خواند و اوضاع را چنین ترسیم می کند: "مشفقانه‌ترين انتقادها را بر نمى‌تابيم و نقشه‌هاى شوم دشمنان دوست‌نما را در نمى‌يابيم. نفاق را صداقت، توهين را صراحت، دروغ را درايت، تهمت را شجاعت و شعار را بصيرت مى‌دانيم."

پیداست با صراحتی تمامتر با نجات یافته روز ششم تیر سخن می گوید. پچپچه های شهر که معمولا در ایران به واقعیات متکی است و توسط "شایعه پرس" بسرعت برق و باد انتشار می یابد، حکایت آخرین دیدار هاشمی- خامنه ای را باز می گوید. تهدید هاشمی به استعفای تمام و طرح زیر پاگذاردن سنت وقف اسلامی توسط "ولی فقیه" که او را در کنار دوپادشاه سلسله پهلوی می گذارد و شرعا ولایتش را باطل می کند، موضوع این دیدار بوده است.

دو تن که از آن تیرماه خونین جان بدر بردند، اکنون رودر روی هم ایستاده اند. علی خامنه ای که سال پیش در همین روزها مردم درخیابانها ولاتیش را باطل اعلام کردند، در راس "مقدس‌مآبان به ظاهر انقلابی"- به گفته مهدی کروبی- قرار داردکه: "در دانشگاه‌ها با دانشگاهیان برخورد می‌کنند، در مساجد مردم را کتک می زنند، در رای گیری‌ها تقلب، در خیابان‌ها کشتار، در ۱۴ خرداد از سخنرانی نوه امام ممانعت کنند و به خانه، دفاتر و مساجد مراجع حمله می‌برند."

اینان از "مديران و تصميم گيران امروز جمهوری اسلامی" دستور می گیرند که سایت رادیو فردا نمائی عمومی از آنها بدست می دهد: "از نهادهای نظامی و امنيتی می آيند (در دولت احمدی نژاد اين امر تشديد شد) يا از دستگاه‌های آموزشی روحانيت تمام طلب (مثل دانشگاه امام صادق و مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی) فارغ التحصيل شده‌اند. اکثرا قدرت ديدن تنوع و تکثر فرهنگی و اجتماعی و سياسی پيرامون خود را ندارند (با انکار آنها پرورده شده‌اند) و می خواهند جهان پيرامون را در چمدان‌های کوچک ذهن خود جای دهند."

اینان حزبی رامی خواهند که محمدنبی حبيبی، دبيرکل موتلفه تعریفش می کند: "حزب اگر برای سربازی ولايت فقيه تلاش نکند، حزب نيست."

فرهنگی رامی خواهند که- به گفته مهدی مکاری، مدیر تالار مولوی- در اختیار نیروهای شبه نظامی باشد. وسیله ای هم جز زور نمی شناسند. پس "همه کارکنان این تالار راکه از متخصصان وکارشناسان تئاترمرکزهنرهای نمایشی وجهاد دانشگاهی تهران" هستند، اخراج می کنند و نیروهای واحد بسیج وامورفرهنگی دانشگاه تهران بر کرسی آن ها می نشانند.

سنگر اصلی هفته، هنوز دانشگاه آزاداست: "نقطه عطف رویارویی هاشمی‌رفسنجانی و خامنه ای." نبرد بر سر "دانشگاه آزاد" تنها برای به چنگ آوردن ثروت کلان این دانشگاه و دراختیار گرفتن هزاران دانشجویش نیست. با کمی دقت می توان به لایه های حیاتی دیگری رسید: "نمایندگان حامی دولت در مجلس به دنبال پیدا کردن راهکاری برای برکناری علی عباسپور تهرانی فرد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هستند. عباسپور، یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی است که در ماه های اخیر مورد حمله حامیان احمدی نژاد قرار می گیرد.وی در عین حال برادر زن عبدالله جاسبی و شوهر خواهر علی مطهری هم هست. او باجناق علی لاریجانی نیز محسوب می شود که یکی دیگر از دختران آیت الله مرتضی مطهری را به همسری گرفته است."

شبکه پیچیده مافیائی ـ فامیلی که بر ایران چنگ انداخته است، در معبر دانشگاه آزاد بهم می رسدو جدامی شود. "نظام سياسى" بر اساس تحلیل مجید محمدی، گمان می برد "از يك زايمان بزرگ - وضع حمل اصلاح طلبان- فارغ شده است."

محمدجواد لاريجانی می گوید: "فتنه‌ای که سال گذشته پشت سر گذاشتيم از جنگ تحميلی عظيم‌تر و پيچيده‌تر بود."

"مهمترین مقام امنیتی" حاکمیت در سخنرانی اش اعتراف می کند که جنبش سبز نزدیک بود هستی نظام رادر نوردد. در فضای تنفسی ایجاد شده بعداز سرکوب، نظام "درتدارک زايمانى ديگر - سنت گرايان- است". خطر حتی به بیخ گوش موتلفه رسیده است.محمدرضا باهنر، در هراس ازاین خطر بصراحت تمام می گوید:"يکی از تهديدات موجود جبهه اصولگرايی بخش کوچکی از خود جريان اصولگراست که رفتار خود را برای حذف و بی‌تاثير کردن ديگر بخش‌های اصولگرايی هر روز شفاف‌تر و صريح‌تر می‌کند".

وضعیت به راستی جنگی است. طالبان شیعی "باهمت و تلاش مضاعف" برای کسب تمام و کمال قدرت می تازند. آمارهای تکان دهنده از 58درصد افسرده، 400 هزار معتاد، 14 درصد بیکارفقط در تهران خبر می دهند. طالبان شیعی چاره کار را در اختصاص ۱۰ هزار ميليارد ريال دیگر تجهيز نيروی انتظامی می یابند.

سردسته آدمکشان که محمود احمدی‌نژاد باشد، می گوید: "امروز جهان به شدت نيازمند فرهنگ و ارزش‌های ايرانی است، فقدان اين فرهنگ و ارزش‌ها باعث آدم‌کشی شده است." ودرهمان حال خبر می رسد: "هشت شهروند زاهدانی در آستانه اعدام قرار گرفته اند." دادگستری استان کردستان اعلام می کند: "تاکنون حکم اعدام برای ‌٢٠ شهروند به اتهام «قاچاق مواد مخدر» در استان صادر شده که حکم هشت نفر از آنها اجرا شده است."

تمام هفته صحبت از اعدام زينب جلاليان است.

وضعیت درمنطقه هم سخت جنگی است. بولتن های داخلی سپاه می نویسند: "شرایط منطقه جنگی است."

نظام با همه تبلیغات نتوانسته یک کشتی را به طرف غزه بفرستد. دبیرکل کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه به دنبال هشدار اسرائیل به ایران و لبنان ارسال کشتی "امدادرسانی" به غزه را منتفی اعلام می کند. اما تهدید جهان ادامه دارد.سخنانی که تنها به کار بسیج افکارعمومی دنیا علیه ایران می خورد، مدام صادرمی شود.علی فدوی، فرمانده نيروی دريايی سپاه پاسداران می گوید: "در صورتی که آمريکا و هم‌پيمانان آن اقدام به بازرسی کشتی‌های ايرانی در آب‌های آزاد و بين‌المللی کنند با «واکنش خاص و متناسب» نيروی دريايی سپاه در تنگه هرمز و خليج فارس روبه‌رو خواهند شد."
احمدی نژاد بعداز صدور قطعنامه گفته بود: "غلط کردند قطعنامه صادر کردند. نمی دانند ما یک چیز ترسناک داریم.ما از صدور این قطعنامه ها خوشحالیم چرا که جمهوری اسلامی ایران برای تغییر نظام جهانی و رسیدن به دنیای عادلانه اندیشه ها و نقشه ها در سر داردما معتقدیم شورای امنیت سازمان ملل متحد بر محور استکبار می چرخد، ناعادلانه تصمیم می گیرد و شورایی استکباری است و باید تغییر کند."

و این هفته پیشنهاد تجدید مذاکره می دهد: "برای ادب‌کردن غربی‌ها تا دو ماه دیگر مذاکره نمی‌کنیم.بعد گفتگو می‌كنیم، اما طوری گفتگو می‌كنیم كه پشیمان شوید كه دیگر از این غلط‌ها نكنید."

جهان که دیگر بخوبی با سیاست "خالی بندی" و "وقت کشی" طالبان شیعی آشناست، پیوسته و با گامهائی که مدام بلندو بلندتر می شود، از سوئی حلقه محاصره اقتصادی و سیاسی را تنگترمی کند و ازجانب دیگر جنگی تمام عیار را تدارک می بیند.

شرکت توتال فرانسه این هفته توقف واردات بنزین به ایران را رسما اعلام می کند و تعداد شرکتهای بزرگ نفتی که طی 6 ماه گذشته واردات بنزین به ایران را متوقف کرده اند به 10 می ر سد. پیش‌بینی می‌شود گروه نفتی "ایندیپندنت" کویت یازدهمین شرکتی باشد که بزودی واردات بنزین به ایران را متوقف سازد.

درآغاز هفته، سنای آمريکا با اجماع کامل لايحه تحريم شرکت‌هايی که با صنايع انرژی ايران يا شرکت‌های مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری دارند را تصويب می کند.اين طرح، سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز، صادرات بنزين و فرآورده های نفتی به ایران و شرکت های مرتبط با سپاه پاسداران را هدف گرفته و شرکت ها و موسساتی که بر خلاف آن عمل کنند، با قطع رابطه با بازار آمريکا مواجه خواهند شد.

وزرای اتحادیه اروپا تصمیم می گیرند در نشست خود در اواخر تیر ماه جاری تحریم‌های وسیعی علیه تمام بانک‌های ایرانی، صنعت نفت و گاز در تمامی بخش‌ها و نیز بیمه ایران تصویب كنند و سریعا به اجرا گذارند. هدف از این تحریم‌های گسترده، فلج كردن صنعت نفت و گاز ایران به منظور كاهش جدی تمامی تولیدات و نیز اخلال گسترده در مناسبات تجاری ایران خواهد بود.

تنهاراهی که برای دولت کودتا می ماند، طرح مجدد وارد کردن بنزین از ونزوئلا است. ظاهرا فراموش شده که نمایندگان مجلس دو ماه قبل فاش کرده بودند قیمتی که دولت چاوز برای فروش بنزین طلب کرده سه برابر بهای جهانی آن است.

طالبان شیعی برای جلب حمایت متحد "کمونیست" خودمیلیونها دلار از جیب مردم ایران پرداخته اند و حالا هم باید بنزین را سه برابر قیمت جهانی بخرند. آخر چاوز که بی دلیل به زیارت "آقا" و "امام رضا" نرفت.

سایت دیپلماسی ایرانی که توسط صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و از افراد بسیار نزدیک به حلقه خاتمی- روحانی اداره می شود، می نویسد: "به نظر می‌رسد که دامنه تحریم‌ها از مذاکره فراتر رفته، حتی اهداف امریکایی‌ها از موضوع بحث هسته‌ای هم فراتر رفته است. البته موضوع هسته‌ای می‌تواند مستمسک و بهانه‌ای برای فشارهای سیاسی-اقتصادی امریکا به ایران باشد ولی آنچه به نظر می‌رسد این است که هدف نهایی موضوع دیگری است. در قطعنامه اخیری هم که تصویب شد- قطعنامه ۱۹۲۹- به نوعی از ادبیاتی که یادآور ادبیات قطعنامه‌های صادر شده علیه عراق است استفاده شد."

حوادث دیگر هفته صحت تحلیل "دیپلماسی ایرانی" رانشان می دهد. "لئون پانیتا" رئیس سازمان CIA در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ABCاعلام می کند: "ایران به مقدار کافی اورانیوم برای ساخت دو بمب اتمی در اختیار دارد و می تواند ظرف دو سال به آن دست یابد. تحریم های اقتصادی و سیاسی شاید بتوان از روند دست یابی جمهوری اسلامی به بمب اتم بکاهد، اما نمی تواند مانع آن شود."

بلافاصله پس از این مصاحبه، رئیس جمهور روسیه که از اجلاس سران 8 کشور بزرگ سرمایه داری بیرون آمده، تلویحا نظر رئیس سازمان سیا را تائید می کند: "اگر اطلاعاتی که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ارائه داده است، واقعیت داشته باشد، باید در انتظار تنش های جدی بود."

رهبران گروه هشت کشور صنعتی، در بیانیه‌ای از ایران می خواهند به حاکمیت قانون احترام بگذارد و آزادی بیان را ارج بنهد.بیانیه نشان می دهد که رعایت حقوق بشر در کنا ر حل مساله اتمی قرار گرفته و به خواست جهانی تبدیل شده است.

مجله "فوربس"، تحت عنوان "چگونه تغییر رژیم در ایران دنیا را متحول خواهد کرد" می نویسد: "امریکا برای تغییر رژیم ایران چاره ای جز حمله نظامی به این کشور ندارد. عوارض این حمله می تواند دردانگیز باشد، اما بالاخره برای یک ایران آزاد، و دمکراسی مردم آن کشور مجبورند هزینه پرداخت کنند. راه به سوی آزادی و دموکراسی از میان ویرانه ها می گذرد و قیمت آن با خون و ثروت های برباد رفته پرداخت می شود. ما در شرف وقوع یک جنگ هستیم..."

فیدل کاسترو، که دولت را به برادرش واگذاشته و خودمشغول مقاله نویسی در باره اوضاع جهان است، می نویسد: "شعله های جنگ، بزودی درخلیج فارس زبانه می کشد. من تاکنون تصور می کردم جنگ در شبه جزیر کره آغاز شده و سپس به ایران کشیده می شود؛ اما امروز به این یقین رسیده ام که جنگ در ایران آغاز می شود. درگیرودار مسابقات فوتبال جام جهانی، رویدادهای مهمی در حال تدارک است که افکار عمومی سرگرم فوتبال است و به آن توجه ندارد."

رئیس جمهوری آمريکا در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی با همتای روسی خود در واشنگتن اعلام می کند که آمريکا و روسيه در مورد تشديد تحريم‌ها در قبال ايران و کره شمالی به توافق دست يافته‌اند.

روسیه در پایان راهی است که هوگوچاوز در ابتدایش قرار دارد.

هنوز سه روز از صدور حکم انسداد حساب بانکی ۴۱ ایرانی در امارات متحده عربی نگذشته است که نماینده این کشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از "اقدامات" امارات برای "حفظ امنیت اتمی خود" خبر داده است. امارات متحده عربی یکی از عمده‌ترین شرکای تجاری ایران به شمار می‌آید و به دلیل تحریم های‌موجود علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر کالاهای مورد نیاز ایران به صورت صادرات مجدد از امارات به بازارهای ایران سرازیر می‌شود.

عربستان بار دیگر اتحاد خود با آمریکا را برخ می کشد.

علی لاریجانی شامگاه سه‌شنبه در دیدار با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، رمضان عبدالله شلح، دبیرکل سازمان جهاد اسلامی فلسطین، و احمد جبرئیل، دبیرکل جنبش خلق برای آزادی فلسطین، می گوید: "یکی از وزیران خارجه دنیا به من گفت که مساله اصلی ما با شما پرونده هسته‌ای ایران نیست. حتی اگر ایران بمب اتمی تولید کند، ما با آن مشکلی نداریم، بلکه تاکید کرد که مشکل دنیا با ایران بر سر حمایت ایران از فلسطین و مخالفت با اسرائیل است."

گروه‌های فلسطینی "مقاومت" بایدچه نقشی باز کنند؟ رئیس مجلس از چه چیز هراسان است؟

تاریخ به این پرسش ها پاسخ خواهد داد. وتیرماه 1389 در متن حوادثی ثبت خواهدشد که در پشت همه آنها، یک هدف قرار دارد: بدست گرفتن رهبری آینده ایران. هدفی که عمادبهاور مطرح کرد و بخاطر همین سخت عقوبت شد. "مقام امنیتی" ریشه حملات به سید حسن خمینی را درهمین موضوع دید. هاشمی رفسنجانی به همین دلیل تحت فشار قرار دارد تاکناره گیرد

باید شرایطی فراهم شود که عطا ءاله مهاجرانی می نویسد: "اگر آن جماعت که توسط سپاه و بسیج سازمان داده شدند و خودرو های بی شماره نشانه ای بود که آن ها از یک نهاد نظامی دستور می گیرند که برای خود روهایش خودش شماره می زند یا شماره ها را می کند، سخن رئیس مجلس هم به توپ بستن مجلس بود با ادبیاتی دیگر. دیری نخواهد گذشت که همین جمعیت و البته بسی بیشتر از این، در برابرمجلس خبرگان رهبری اجتماع می کنند. همین شعار ها را خواهند داد. با همین کیف انگلیسی و اینکه خبرگان ننگ ما هستند... تا رهبر مورد نظر یک نهاد نظامی بر ملت ایران تحمیل شود."

این رهبر آینده کیست که ایران را بخاطر او در "موقعیت جنگی" قرار داده اند؟ اواز بیت سید علی خامنه ای می آید؟ از درون سپاه و یا از جائی که هیچکس نمی داند کجاست؟


Wednesday 30 June 2010

هدف ازنقل و انتقالات و تدارکات نظامی چند هفته اخیر اسرائیل و امریکا چیست ؟ آیا هدف، حمله نظامی به ایران است؟

هدف ازنقل و انتقالات و تدارکات نظامی چند هفته اخیر اسرائیل و امریکا چیست ؟ آیا هدف، حمله نظامی به ایران است؟

گزارش های منتشر شده در روز های اخیر بیانگر ایالات متحده امریکا در تدارک حضور سنگین نظامی در منطقه خلیج فارس میباشد. در
کنار این رویداد ها خبری مبنی بر اجازه عربستان سودی بر استفاده از فضای این کشور به اسرائیل، احتمال تدارک حمله نظامی قریب الوقوع امریکا و اسرائیل به ایران را در ذهن تداعی میکند.


Monday 28 June 2010

انگشت بر ماشه، بهرام حسين‌زاده

بهرام حسين‌زاده
حاکميت ايران با چالشی بزرگ روبه‌روست، هم در درون خود، هم در درون کشور و هم در عرصۀ بين‌المللی. عقل سليم حکم می‌کند که پيش از آغاز هر مبارزه‌ای بايد برخی از دشمنان را، حتی شده به‌طور موقت، از ابراز دشمنی منصرف کرد. دايره متحدين را گسترش داد و محدودۀ دشمنان را کوچک‌تر نمود. اما جمهوری اسلامی گويی کاری به عقل سليم ندارد

اخبار منتشر شده در مطبوعات غرب، حاکی از آنست که حمله‌ای بزرگ و قريب‌الوقوع به کشورمان در حال تدارک است. مراحل آغازين اين تدارک مدت‌هاست که به سر آمده و نوبت به چينش مهره‌ها برای آغاز جنگ رسيده است. انگشت و ماشه به هم نزديک می شوند.
حاکميت ايران با چالشی بزرگ روبروست، هم در درون خود، هم در درون کشور و هم در عرصۀ بين‌المللی. عقل سليم حکم می‌کند که پيش از آغاز هر مبارزه‌ای بايد برخی از دشمنان را، حتی شده بطور موقت، از ابراز دشمنی منصرف کرد. دايره متحدين را گسترش داد و محدودۀ دشمنان را کوچک‌تر نمود. اما جمهوری اسلامی گويی کاری به عقل سليم ندارد.
بدون در نظر گرفتن جهان بيرونی، سرش بکار خودش است و انگار نه انگار که جهانی هم وجود دارد که تابع خواست‌های او نيست، جهانی که خواست و اراده‌ای توانمند دارد و در تعارض با حاکميت جمهوری اسلامی قرار گرفته ا‌ست.
فراوان و بارها جهانيان را مورد خطاب قرار داديم و فرياد زده ‌شد که: «امر سياستِ داخلیِ کشور، صرفا به عهدۀ نيروهای داخلی‌ست، از دخالت در امور داخلی‌مان خودداری نماييد. حمله به جمهوری اسلامی، دخالت در تعيين سرنوشت مردم است که بايد صرفاً از طرف خود ايرانيان صورت پذيرد.»
جهان نيز در برابر ما اين پرسش‌ها را نهاد، که:«امور داخلی تا هنگامی داخلی هستند که محدود به حوزه‌های "داخلی" باقی بمانند، اما امروزه شما مردم ايران، مسببِ بوجود آمدنِ رژيمی هستيد که با تسليح خويش به سلاح اتمی، تنها شما را مورد تهديد و سرکوب قرار نمی‌دهد بلکه با بدست گرفتن اين سلاح، او متعرض به جهان خواهد بود. او منافع ما را هم مورد تعرض قرار داده است. او امنيت بين‌المللی را به مخاطره مياندازد. آيا خودتان می‌توانيد غول از بطری رها ساخته‌تان را دوباره به درون آن بازگردانيد؟ از آن گذشته، شايد "دموکراسی" را بتوان امری داخلی برشمرد، اما نقض خشن "حقوق بشر" هم آيا امری‌ست داخلی و محدود به يک کشور؟ دخالت خشنِ دولت‌تان در کشورهای همسايه و بسياری از نقاط زمين، را که به قيمت جان هزاران انسانِ غير ايرانی تمام می‌شود را چه کسی مسئول است؟ در بهترين حالت، شما مجازيد که از حق خودتان بگذريد، اما نميتوانيد از ما هم همين توقع را داشته باشيد که در برابر تعرضات حاکميت اسلامی، کرنش کرده و از حق خودمان دفاع نکنيم، يا مهارش کنيد؛ يا مهارش می‌کنيم! »
ما بدون تعمق درين پرسش‌ها و درگير کردن واقعی خودمان با آنها، عملا با پی‌ريزی "جنبش سبز" خواستيم که به جهان بگوييم، ما خودمان موضوع را "جمع و جور" می‌کنيم. با رفتاری بسيار متمدنانه و در خور زمانه‌مان و با زبانی ملايم، بصورتی ملی و ميليونی، با حاکميت به سخن درآمديم و خواست‌های برحق‌مان را (حتی در همان چارچوبه‌های قانون اساسی خودش) بر خيابان‌های مسالمت بر زبان رانديم. اما پاسخ، سرکوب بود و گلوله و کشتار، زندان بود و شکنجه و تجاوز.
و جهان می‌ديد اين نبرد نابرابر ميان نداها و سهراب‌ها، و آدمخوران ولايت فقيه را. سالی را دست نگهداشت تا شايد اين جنبش سبز بتواند بدون خون و خونريزی، به مهار حاکميت بپردازد، چنان که هم مردم ايران بتوانند به حقوق خودشان دست يابند و هم جهانيان آسوده‌خاطر از تهديدهای جمهوری اسلامی، سر بر بالين بگذارند؛ اما نشد.
قطعنامۀ اخير شورای امنيت، شايد آخرين قطعنامه‌ای ازين دست در محکوميت جمهوری اسلامی باشد. گويی فرصتی هم که با حضور "جنبش سبز" بدست آمده بود، دارد از دست می‌رود، تهديدات جمهوری اسلامی و بی‌تابی جهان، هر دو اوج می‌گيرند.
جنبش سبز که گويی سالی، حائلی بود در ميان جهان و حمله به حاکميت اسلامی، ديگر از سطح خيابان‌ها برچيده شد، انگار تعمدی در کار است که همان خيابان‌ها را به زير چکمه نظاميان ناتو و هم‌پيمانان شرقی‌اش بگسترد.
رجزخوانی‌های سرداران سپاه، در حين نظارۀ ورود ناوگان‌های تا به دندان مسلح آمريکا به خليج فارس، از خنده‌دار بودن گذشته و تهوع‌آور گشته‌است، با سرنوشت مردمان قمار کردن را "سياست" نام نهاده‌اند!
وقتی که نشریۀ مهم "فوربس" در تاريخ بيست و چهارم جوئن همين امسال يعنی چهار روز پيش در مقاله‌ای با عنوان «چگونه تغيير رژيم در ايران دنيا را متحول خواهد کرد» می‌نويسد: «آيا ما در شرف وقوع يک جنگ هستيم؟ از لحاظ زمانی لحظه ای مساعد تر از اين نميتوان يافت. کشورهای خاور ميانه به يقين حاضرند خرج چنين حمله ای را هم بدهند، همانطور که خرج اولين جنگ خليج فارس را دادند. انحراف اذهان عمومی از جريان نشت نفت در خليج مکزيک و جنگ افغانستان ميتواند برای دولت اوباما مفيد باشد. اجازه بدهيد رک بگويم: به ازای هر يک امتياز منفی که تغيير رژيم با خود خواهد آورد، تغيير ندادن رژيم يک امتياز منفی دارد. به زودی ممکن است آقای پرزيدنت متوجه شود که چاره ديگری در مقابلش نيست. اما با تغيير رژيم در ايران دنيا چگونه عوض خواهد شد؟» گويی ناقوس‌ها به صدا درآمده‌اند.
هر دو طرف گويی ميخواهند "جنبش سبز" را ناديده بگيرند. رژيم ايران با بی‌مبالاتی و رفتاری از سرِ عدم مسئوليت، کشور را به لبۀ پرتگاه ويرانی می‌برد و جهان بعد از ده سال کش و قوس دادن، گويی مرحله تدارکات را به اتمام رسانده و اکنون را بعنوان زمان "ضربۀ مرگبار" در نظر گرفته است.
تنها راه پيشگيری از حمله‌ای دهشتناک، دخالت گستردۀ "جنبش سبز" است. بدون اين حضور، دودمان حاکميت بر باد خواهد رفت که البته چندان اهميتی هم ندارد اما آنچه که مهم است ويرانی بزرگی‌ست که درين هنگامه نصيب مردم و کشور خواهد شد. جنبش سبز هم بايد به مانند شورای امنيت سازمان ملل، و شايد برای آخرين بار، با حاکميت ولايت فقيه به گفتگو بنشيند و او را مجاب سازد که تن به سازش‌های لازم با مردم ايران بدهد، تا اين مردم بتوانند جهان را از حمله‌ای مرگبار به کشور باز دارند. با اطمينان می‌توان گفت که مردم ايران از چنان اعتباری در نزد جهانيان برخوردار هستند که اگر پادرميانی کنند، جهان، انگشت خود را از روی ماشه برخواهد داشت، اما اين پادرميانی فقط در صورتی ممکن است که بخش اعظم خواست‌های جنبش مورد پذيرش حکومت واقع شود.
اگر راه مصالحه و مدارا با جهان بسته شده است، اما جنبش سبز هنوز آماده مصالحه و مداراست، اين آخرين فرصت نبايد از دست برود.
پيش از آنکه دير شود بايد...

Monday 14 June 2010

! در پی مخالفت شدید مراجع تقلید با خامنهای و حکومت کودتا، حاکمیت در پی مرجع سازی


در پی مخالفت شدید مراجع تقلید با خامنه ای و ! حکومت کودتا، حاکمیت در پی مرجع سازی
از کی تا حالا آقای یزدی, دزد معروف, و مقتدایی,رفیق گرمابه خامنه ای رفتند جزو مراجع تقلید خدا داند!//
مراجع تقلید بعدی عبارتند از، آیات عظام
امام مصباح یزدی، علم الهدا
،احمد خاتمی,جنتی،حائری شیرازی، حمید رسایی ،غلامحسین الهام،مرتضی آقاتهرانی، فاطمه رجبی(معروف به فاطی کماندو)،بشرا خامنه ای(بخش مرجعیت خواهران )،قاسم روانبخش ،مجتبی مصباح یزدی،علی مصباح یزدی ،مجتبی, مصطفی،مرتضی,... خامنه ای و.........